دوشنبه ۰۳ اردیبهشت ۰۳

ز كار ما و دل غنچه صد گره بگشود

۱۵ بازديد

خدا چو صورت ابروي دلگشاي تو بست

گشاد كار من اندر كرشمه‌هاي تو بست

مرا و سرو چمن را به خاك راه نشاند

زمانه تا قصب نرگس قباي تو بست

ز كار ما و دل غنچه صد گره بگشود

نسيم گل چو دل اندر پي هواي تو بست

مرا به بند تو دوران چرخ راضي كرد

ولي چه سود كه سررشته در رضاي تو بست

چو نافه بر دل مسكين من گره مفكن

كه عهد با سر زلف گره گشاي تو بست

تو خود وصال دگر بودي اي نسيم وصال

خطا نگر كه دل اميد در وفاي تو بست

ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت

به خنده گفت كه حافظ برو كه پاي تو بست

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.