سه شنبه ۰۴ خرداد ۰۰ | ۰۰:۳۱ ۲۶ بازديد
غزل شماره 173 ديوان حافظ
در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد
حالتي رفت كه محراب به فرياد آمد
از من اكنون طمع صبر و دل و هوش مدار
كان تحمل كه تو ديدي همه بر باد آمد
باده صافي شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عاشقي و كار به بنياد آمد
بوي بهبود ز اوضاع جهان مي شنوم
شادي آورد گل و باد صبا شاد آمد
اي عروس هنر از بخت شكايت منما
حجله حسن بياراي كه داماد آمد
دلفريبان نباتي همه زيور بستند
دلبر ماست كه با حسن خداداد آمد
زير بارند درختان كه تعلق دارند
اي خوشا سرو كه از بار غم آزاد آمد
مطرب از گفته حافظ غزلي نغز بخوان
تا بگويم كه ز عهد طربم ياد آمد
تعبير :
هر چه داريد از ايمان و دل پاك شماست. نتيجه ي صبوري و درايت خودتان را به زودي خواهيد ديد. زمينه را براي رسيدن به مقصود خودتان فراهم آوريد. وضعي پيش مي آيد كه شما از نظر مادي و معنوي تغيير مي كنيد و بار معنوياتتان بيشتر مي شود.